جدول جو
جدول جو

معنی حسن عفانی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن عفانی
(حَ سَ نِ عَفْفا)
ابن عبدالله عثمانی مصری. او راست: ’تذکرهالانام به من تولی مصر فی الاسلام’ که در 965 هجری قمری نگاشته است. (هدیهالعارفین ج 1 ص 210) (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ قَ)
ابن علی بن نجم سعدی ریاحی نجفی معاصر کاشف الغطاء بود و دیوان شعر دارد. (ذریعه ج 9 ص 240)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن حسن بن عبدالله عینتابی، متخلص به عینی. مدرس ادب فارسی در استانبول (1180- 1253 هجری قمری). دیوان شعر و ساقینامۀ ترکی و چند منظومۀ دیگر دارد. (هدیهالعارفین ج 1 ص 301)
لغت نامه دهخدا
(مُ سِ نِ)
اصلش از کشمیر است، فاضل و صاحب جاه بود. مدتی در الله آباد خدمت صدارت داشت و در حوادث فتح بلخ از کار برکنار گردید. دیوان شعر دارد. (از مراءهالخیال ص 166)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ زَ فَ)
ابن محمد بن صباح. از محلۀ زعفرانیه بغداد است. راوی امام شافعی بود و در سال 259 هجری قمری درگذشت. (زرکلی چ 1 ص 238) (تهذیب التهذیب ج 2 ص 318) (روضات ص 212) (نامۀ دانشوران ج 5 ص 48)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
ابن علی بن حسین بن شعبه حرانی حلبی. معاصر شیخ صدوق (متوفی 381 هجری قمری) و استاد شیخ مفید (متوفی 413 هجری قمری). او راست: ’تحف العقول فیماجاء من الحکم و المواعظ عن آل الرسول’ که در 1303 هجری قمری در ایران با منتخب کشف المحجۀ ابن طاوس چاپ شده و سپس در 1380 هجری قمری مجدداً در تهران طبع شده است. رجوع به حرانی و ذریعه ج 3 ص 400 و ج 4 ص 431 شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مِ)
ابن رحال مغربی فقیه مالکی. قاضی مکناسه بود و در آنجا در 1140 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الارفاق فی مسائل الاستحقاق’ و دو حاشیه که در هدیه العارفین ج 1 ص 298 یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ نُ)
ابن خطیربن ابی الحسن علی فارسی ملقب به ظهیرالدین و مکنی به ابوعلی. اهل نعمان است که شهری میان بغداد و واسط بوده است. وی حنفی بود و در 598 هجری قمری درگذشت. او راست: ’اختلاف الصحابه و التابعین’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 280)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ شَ)
حکیم شرف الدین اصفهانی. درگذشتۀ 1037 هجری قمری رجوع به شفائی و ذریعه ج 9 صص 529- 531 و هدیهالعارفین ج 1 ص 292 شود
لغت نامه دهخدا
(عُ)
حسن بن علی بن سعید عمانی، مکنی به ابومحمد. وی مقری بود و پس از سال 500 ه. ق. ساکن مصر گشت. او راست: 1- المرشد. 2- الوقف و الابتداء. (از معجم المؤلفین از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 223)
ابن علی بن ابوعقیل محمد شیعی امامی. درگذشتۀ 167 هجری قمری او راست: کتاب ’الکروالفر’، ’التمسک بحبل الرسول’. (روضات ص 167 و 168) (هدیهالعارفین ج 1 ص 265)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ صَ)
ابن محمد بن حسن بن علی بن عدوی عمری مکنی به ابوالعباس و ملقب به رضی الدین صغانی هندی ساکن بغداد بود (555- 650 هجری قمری) و در بغداد درگذشت. او راست: ’الاحکام’ در فقه حنفی و جز آن که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 281) و روضات (ص 222) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عِ)
او راست: الانوارالسنیه الماحیه لظلام المنکرین علی الحضرهالمهدیه (مهدی سودانی درگذشتۀ 1302 هجری قمری). چ سودان در سال 1302 هجری قمری (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَبْ با)
ابن جعفر بن عبدالصمد. پسر متوکل خلیفۀ عباسی بود. (477- 554 هجری قمری) او راست: ’سرعهالجواب’. (هدیه العارفین ج 1 ص 278)
لغت نامه دهخدا
(حَسَ نِ عِ)
ابن محمد بن علی، مکنی به ابوعلی حلبی. شاعر. درگذشتۀ 803 هجری قمری او راست: الدرالنفیس و جز آن که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 287) آمده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَنِ عَلْ لا)
ابن محمد سنجری هندی دهلوی صوفی. در 736 هجری قمری درگذشت. او راست: ’فوائد الفوائد’. (هدیهالعارفین ج 1 ص 285). و رجوع به حسن دهلوی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عَ)
ابن قاسم بن علی عیانی ملقب به مهدی لدین الله از ائمۀ زیدیان یمن و ساکن صنعاء بود. در 384 هجری قمری 994/ میلادی متولد و در جنگی در بون (در شمال صنعاء) در 404 هجری قمری 1013/ میلادی درگذشت. او راست: ’التحدی للعلماء و الجهال’ و ’تفسیر غریب القرآن’. (معجم المؤلفین از اعلام زرکلی چ 2 ج 2 ص 274) (هدیه العارفین ج 1 ص 307) (ذریعه ج 4 ص 486)
لغت نامه دهخدا
نام مرتعی در منطقه ی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی